محرمانه

ساخت وبلاگ
فکر می‌کردیم عاشقیم،

وهم عشق ما را برداشته بود. 

عشق‌ واقعی را ندیدم، 

و عشق رفت ... 

ما عاشق نبودیم، هرگز عاشق نبودیم. 

عشق‌ واقعی را ندیدم،

و عشق رفت ... 

صبر کن. بیا برگردیم.

بیا برگردیم به آن‌ روزها

و عشق را 

در یابیم،

قبل از آنکه 

وهم آن، ما را با خود ببرد.

۱۳۹۵/۱۲/۲۹ مجتبا 


موضوعات مرتبط: آنچه از دل برآید
برچسب‌ها: عشق , وهم محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : توهم,عشق, نویسنده : confidentialo بازدید : 167 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40

وسط این همه آدم. توی این شلوغ بازی زندگی و دانشگاه و روابط ، این نگاه، نگاه توست و صدا، صدای توست، که مرا به خود می‌آورد. سلامت را پاسخ می‌گویم. حرف‌هایمان را می‌زنیم و خیلی زود از هم جدا می‌شویم؛ و زمان، می‌گذرد. فراموش می‌شوی ولی به ناگاه دوباره نشانی از تو پیدا می‌شود. دل می‌لرزد و حافظ می‌گوید: ای نسیم سحر آرامگه یار کجاستمنزل آن مه عاشق کش عیار کجاستشب تار است و ره وادی ایمن در پیشآتش طور کجا موعد دیدار کجاستهر که آمد به جهان نقش خرابی دارددر خرابات بگویید که هشیار کجاستآن کس است اهل بشارت که اشارت داندنکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاستهر سر موی مرا با تو هزاران کار استما کجاییم و ملامت گر محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : عقل,دیوانه,سلسله,مشکین,کو؟, نویسنده : confidentialo بازدید : 161 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40

سخت است ماندن، ماندن و جنگیدن. سخت است راهی را شروع کردن و این راه را ادامه دادن... سال‌ها با این استنتاج که فلانی با فلانی هیچ فرقی ندارد و ... در انتخابات شرکت نکردم. همیشه از فضای احساسی قبل از انتخابات، که بر فضای عقلانی حاکم می‌شود بیزار بودم و هستم. فکر می‌کردم و فکر می‌کنم با این بازی‌ها و سخن‌پرانی‌ها فقط مردم را تشویق می‌کنند به سر صندوق‌ها بیایند و دوباره رأی «آری» از مردم برای نظام بگیرند. بخواهیم یا نخواهیم اکنون ما فرزندان جمهوری اسلامی هستیم و پدران ما صاحبان این انقلاب. ولی از امسال می‌خواهم از بین «گزینه‌های نظام» برای تصدی یک پست در این «نظام»، به شخصی که فکر می‌کنم برای ما « محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : برای,تغییر,باید,حوصله,داشت, نویسنده : confidentialo بازدید : 163 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40

امروز باید ثبت بشه امروز که نمیدونم چندم اردیبهشت بودامروز که همش هوا گرفته بود، بارونش مثل بارونای بهار نبود امروز که قرار بود روزه خوبی باشه ولی نبود امروز که قرار بود بمونی، اما زود رفتی ... از همون اول صبح که بی دلیل چین افتاده بود به پیشونیم و نمیتونستم لبخند بزنم فهمیدم که امروز روز خوبی نیست امروز فهمیدم که چه دروغای بزرگی رو باور کرده بودم مثل آسمونی که تو چشمات سبز بود ولی نبود وقتی چشمات رو باور نداشته باشم به هیچ چیز دیگه ای نمیتونم باور داشته باشم . محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : بزرگترین,دروغ, نویسنده : confidentialo بازدید : 158 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40

۱. کتاب شد بهانه‌ی دیدار ما و کتاب‌فروشی‌های شهر، محل دیدار ما. من عاشق‌ات شدم...

 ۵ خرداد ماه ۱۳۹۶

۲. داشتنت، قشنگ‌ترین رویامه ... 

۲۴ خرداد ۱۳۹۶

۳. یک لحظه از یادم نروی ؛ غرق در رویای تواَم ...

۴. تو مجازی‌ترین، حقیقتِ زندگی‌یی ... 

۲۵ خرداد ۱۳۹۶


موضوعات مرتبط: جمله‌های کوتاه
برچسب‌ها: کتاب , عشق , کتاب فروشی محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : محل,عاشقی, نویسنده : confidentialo بازدید : 157 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40

انگیزه میدونی چیه ؟! خیلی چیزه مهمیه. اگه انگیزه نباشه، امید نباشه، هر روز صبح تا شب  بیکاری، بی‌حوصله‌یی ... هیچ چی تو این زندگی برات لذت نداره. همه‌چی یه چیز خیلی معمولیه.

من بمونم یا برم؟ تو چجوری راحتی ؟! قلب من وصله الان به یه بمب ساعتی ...


موضوعات مرتبط: موجِ نارنجی ، آنچه از دل برآید محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : انگیزه, نویسنده : confidentialo بازدید : 171 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40

بعضی روزا فرقی نمی‌کنه تو هوای گرمِ تابستونی و یا اینکه صبح تا نزدیکِ ظهر خوابیدی، بعد از ظهر فقط یک حسی می‌آد که جز با بستنِ‌ چشم‌هات، نمی‌تونی باهاش کنار بیای. باید بگیری بخوابی. چراغ‌ها رو خاموش کنی، یک بالش برداری و سرت رو بذاری و بری بخوابی. یک خوابِ سنگین؛ خوابی که وقتی بیدار میشی منگِ منگ باشی که ندونی از کی تا حالا خوابیدی و الان ساعت دقیقاً چنده؟! ساعت رو از گوشی چک می‌کنی متعجب می‌مونی ضربان قلبت تند می‌زنه. نمی‌تونی باور کنیِ این همه‌ ساعت خوابیدی و الان یه روز جدیده! مگه میشه؟! چیزی یادت نمی‌آدش. کِی اینجا خوابیدی؟ چرا کسی خونه نیست؟! چه‌جوری شب خوابیدی و الان ساعت ۵ بعدظهر بیدار ش محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : خوابِ,بعد,ظهر, نویسنده : confidentialo بازدید : 144 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40

پسر که باشی عاشق تفنگ بازی و کیو کیو بنگ بنگ میشی، شاید به همین خاطره که پسرا میرن #سربازی. برای اینکه به یکی از آرزوهای بچگی‌ و تفنگ‌بازی‌شون برسن! خُب، الان وقتش رسیده که منم برم توی بازی واقعی. البته خب قوانین بازی یه جوریه که زیاد بابِ دل نیست. ولی چه میشه کرد؟ باید رفت و بازی کرد. ***سربازی. یک بازی‌ پسرونه : « کیو کیو،  بَنگ بَنگ ». اکنون از دهه‌های 30 و 40 خیلی فاصله گرفته‌ایم. دهه‌هایی که سربازی رفتن یک سفرِ دور و دراز بود. سفری که ممکن بود دیگر برگشتی از آن در کار نباشد، بدون کوچکترین خبری می‌رفتی و ناپدید می‌شدی، اکنون دیگر دهه‌ی 60 و جنگ تحمیلی نیست، که بروی جلوی خط مقدم، موجی شوی، محرمانه...
ما را در سایت محرمانه دنبال می کنید

برچسب : سربازی,کیو,کیو,بنگ,بنگ, نویسنده : confidentialo بازدید : 168 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:40